حسین پور یحیی – رعد و برق
تو سینم میزنن ردو برقا
یه ابر سیاه بالاسر همیشه همرام
تو با من بودی همیشه تو جنگو دعوا
پ من داد کشیدم خونه یهو رف رو هوا
تو سینم میزنن ردو برقا
یه ابر سیاه بالاسر همیشه همرام
تو با من بودی همیشه تو جنگو دعوا
پ من داد کشیدم خونه یهو رف رو هوا
رفتی گقتی که اینه تقدیر
با این حرفت میزدی بم تیر بعدی
من عاشقتمو تو حتی
به حرفام یه بارم که شده گوش نکردی !
چرا مگه اسمون میومد به زمین ؟
یه بار بشینیم عین ادم ما حرف بزنیم ؟
یادم نمیره زخمایی که بم تو زدی
نه نه نه نه نه
من غرق شدم
از خاطرات تو رد شدم
عصبی تر از هروقت شدم
دادم از دست تورم ٫٫
تو سینم میزنن ردو برقا
یه ابر سیاه بالاسر همیشه همرام
تو با من بودی همیشه تو جنگو دعوا
پ من داد کشیدم خونه یهو رف رو هوا
تو سینم میزنن ردو برقا
یه ابر سیاه بالاسر همیشه همرام
تو با من بودی همیشه تو جنگو دعوا
پ من داد کشیدم خونه یهو رف رو هوا
من از دست رفتم
تو دس دس کردی
دیدی دارم میمیرم
پس از قصد رفتی
تو عشق من بودی
ولی ترجیح دادی بری پیش مثلا اون دوست معمولیت !
باشه تو راس میگی دوس دوست معمولی
تو سینم میزنن ردو برقا
یه ابر سیاه بالاسر همیشه همرام
تو با من بودی همیشه تو جنگو دعوا
پ من داد کشیدم خونه یهو رف رو هوا
تو سینم میزنن ردو برقا
یه ابر سیاه بالاسر همیشه همرام
تو با من بودی همیشه تو جنگو دعوا
پ من داد کشیدم خونه یهو رف رو هوا