حسین سعیدی – فردای نا معلوم

حسین سعیدی – فردای نا معلوم

هنوزم تازس واسه من
جای زخمای کهنه ی تو
بیا تو زخم بهم بزن
هر کار کنی باز حق با تو

من قلبتو دیدم
نبودی انقدره بی رحم
بی تو میمیرم
میشه  بازم دستاتو بگیرم

یه فردای نامعلوم
فکرای تاریکم و ذهن مسموم
از زندگی شدم محروم
دارم تنها میشم منه مغرور

میبینمت تورو از دور
دلم تنگ میشه واست خیلی بدجور
داری میری تو چقدر زود
یعنی عشقم واسه تو انقدر بد بود

نمیدونم اصلا چی قراره بشه
کی قراره بیاد؟ کی قراره بره؟
اونی که همیشه میشکنه دله
دور‌و برمو میبینم پره مشکله

نمیدونم اصلا چی قراره بشه
کی قراره بیاد؟ کی قراره بره؟
نمیخوام که ازت بکنم گِله
ولی چرا بی من خنده هات انقدر خوشگله

باختم تو قمار چشمات
هواییم کرد هوای نفس هات
راه اومدم پشت رد پات
رفتیو دردات موندن به جات
  چقدر اروم بودن چشات
چقدر خوب بود حال و هوات
رفتیو اما صدات اروم دردامن اینجا بجات
نمیدونم اصلا چی قراره بشه
کی قراره بیاد؟ کی قراره بره؟
اونی که همیشه میشکنه دله
دور‌و برمو میبینم پره مشکله

نمیدونم اصلا چی قراره بشه
کی قراره بیاد؟ کی قراره بره؟
نمیخوام که ازت بکنم گِله
ولی چرا بی من خنده هات انقدر خوشگله

 
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر